درد زايمان شديدترين دردي است كه اكثر زنان در طول زندگي خود تجربه كردهاند. اين درد در شكمِ اول بهمراتب شديدتر و طولانيتر است. عوامل متعددي در شدت و الگوي دردهاي زايماني تأثير دارند. تعداد موارد بارداري، جنس نوزاد متولدشده، توانايي بدني و قدرت جسماني زن، وضعيت دهانة رحم و ارتباط آن با اندازة جنين از جمله عواملي هستند كه گاه سبب افزايش درد زايمان ميشوند. بر اساس يك بررسي علمي، درد در زنانِ باردارِ بالاتر از 40 سال، بخصوص در زايمان اول، بهمراتب طولانيتر و شديدتر است.
هيجان، ترس و اضطرابِ زن باردار نيز بر شدت درد او ميافزايد.
دكتر اختياري ميگويد: «علت اصلي ترس از زايمان، بياطلاعي يا داشتن اطلاعات غلط در مورد مراحل زايمان و عوارض احتمالي آن است. همچنين، چگونگي ارتباط ميان زن و همسرش نقش بسيار مهمي در ميزان درد دارد. تا آنجا كه حضور همسر در اتاق زايمان، به علت اثر تسكيندهندگي آن، تا حدودي از شدت دردهاي زايماني ميكاهد. زن در كنار همسرش بهمراتب اضطراب كمتري را در طي فرآيند زايمان تجربه خواهد كرد.»
يك گروه تحقيقاتي در سال 1978 نشان داد كه درد و اضطراب باعث افزايش شيوع الگويهاي غيرطبيعي ضربان قلب جنين ميشود و وضعيت نوزاد حاصل بهمراتب نامناسبتر از نوزادي است كه اضطراب و درد در مادر وي تحت كنترل بوده است.
تاريخچة زايمان بيدرد
نخستينبار در سال 1846 از اِتِر در زايمان استفاده شد. سپس، در سال 1853، دكتر جان اِسنو (J. Snow) براي زايمان ملكه ويكتوريا از كلروفورم استفاده كرد. شيوة بيحسي موضعي نخاعي (اسپاينال/ spinal) را در سال 1899 دكتر بير (Bier) معرفي كرد و در سال 1907 استفاده از آن در شاخههاي مختلف جراحي متداول گرديد. اما روش بيحسي موضعي دور نخاعي (اپيدورال/ epidural) در سال 1960 براي ايجاد بيدردي در زايمان طبيعي به كار گرفته شد. چند سال بعد، پزشكان دريافتند كه اين شيوه به سلامت مادر و جنين لطمهاي وارد نميكند. بدين ترتيب استفاده از روشهاي القاي بيدردي به هنگام زايمان مرسوم شد.
روشهاي زايمان بيدرد
روشهاي مورد استفاده براي بيدردسازي زايمان به دو گروه دارويي و غيردارويي تقسيم ميشوند. دكتر سكينه قدياني به معرفي اين روشها ميپردازد: «از جملة روشهاي بيدردسازي غيردارويي، آماده كردن روحي و رواني زنِ باردار براي قبول و گذراندن يك زايمان طبيعي است. اگر زني در هنگام تولد فرزند اول خود با مراحل مختلف زايماني آشنا باشد و با انگيزهاي قوي زايمان را شروع كند، دردي معادل درد يك زنِ چندزا را تجربه خواهد كرد؛ در صورتي كه زنانِ آموزشنديده دردهاي شديدتري را تجربه خواهند كرد. روشهاي غيردارويي نياز به زمان دارند و آموزش مادر از چندين ماه قبل از زمان زايمان آغاز ميشود.
القاي خواب يا هيپنوتيزم، مراقبتهاي روحي و رواني، طب سوزني، تحريك الكتريكي پوست (TENS)، زايمان در آب، ماساژ و آرمش (Relaxation) از ديگر روشهاي پيشنهادي هستند. بهطور كلي، روشهاي غيردارويي بيدردسازي زايمان درد را به تمامي از بين نميبرند و ما مجبوريم كه از روشهاي ديگري نيز در كنار آنها استفاده كنيم. در اين موارد بايد به مادر تذكر داده شود كه بيدردي كامل نيست.
روشهاي بيدردي دارويي به سه دسته تقسيمبندي ميشوند. يكي از آنها استفاده از گازهاي استنشاقي است. گاز O2N شايعترين و قديميترين داروي استنشاقي مصرفي در اين مورد است. در روش تزريق دارو، از انواع مخدرها و آرامبخشها براي كاستن از اضطراب حين زايمان و، به درجاتي، تخفيف درد استفاده ميشود. اما پركاربردترين روش، بهرهگيري از بيحسي موضعي است. داروي بيحسي در مرحلة مشخصي از زايمان، از طريق سوزني كه در ناحية كمر فرو ميرود، به فضاي دور نخاعي، نخاعي و گاه هر دو تزريق ميشود. بيدردي ايجادشده در اين روش نسبتاً كامل است.»
دكتر لاله وثوقيان، متخصص بيهوشي و مراقبتهاي ويژه، در پاسخ به اين پرسش كه آيا بيدردسازي ناحيهاي طولاني شدن زمان زايمان را به دنبال دارد، ميگويد: «اين مسئله ذهن بسياري از متخصصان بيماريهاي زنان را به خود مشغول كرده است. بايد توجه داشت كه اين روش بيدردسازي تنها حس درد را مهار ميكند و اثري بر قدرت عضلاني و حركتي مادر ندارد. بنابراين، در صورت اجراي صحيح تكنيك و همچنين آموزش قبلي مادر، احتمال طولاني شدن زايمان وجود ندارد.»
دكتر قدياني در مورد عوارض احتمالي ناشي از بيحسيهاي منطقهاي توضيح ميدهد: «افت فشار خون يكي از شايعترين عوارض اين قبيل بيحسيهاست كه با مايعدرماني و جايگزين كردن حجم كافي از آن قابل جبران است. خارش، تهوع، استفراغ، ضعف تنفسي، عفونت و سردرد از ديگر عوارض احتمالي است. سردرد به علت زور زدنهاي متوالي و كمبود آب بدن ايجاد ميشود و خوشبختانه در اكثر موارد با درمانهاي محافظتي مانند استراحت در بستر، مصرف ضددردها، تزريق مايعات و بستن شكمبند محكم برطرف ميشود. برخي مطالعات شيوع بيشتر كمردردِ پس از زايمان را در زناني كه از اين روش استفاده كردهاند نشان ميدهد. اين درد كمر به علت انقباضات شديد رحمي و سير طبيعي زايمان ايجاد ميشود و ارتباطي با بيحسي موضعي ندارد.»
دكتر وثوقيان خاطرنشان ميكند: «علت اصلي كمردردِ پس از زايمان، افزايش وزن مادر در دوران بارداري، فشار جنين بر مهرهها و اعصاب كمري و همچنين قرارگيري نامناسب روي تختهاي زايمان و اتاق عمل است. برخلاف تصور عموم، عبور سوزن از فضاي بين مهرههاي كمري آسيبي به ستون مهرهها و نخاع وارد نميكند. عارضة كمردردِ متعاقب بيحسي نخاعي به علت عبور سوزن از پردة محافظ نخاع ايجاد ميشود. البته امروزه، به دليل استفاده از سوزنهاي بسيار نازك، بروز اين عارضه نسبت به گذشته كمتر شده است. در روش بيحسي دور نخاعي، به دليل سالم ماندن لاية محافظ نخاع، احتمال بروز سردرد وجود ندارد.»
يك مركز زايمان بيدرد
فاطمه روي تخت بيمارستان نشسته و بهآرامي نوزاد كوچك خود را شير ميدهد. او دو سال قبل، بدون استفاده از روشهاي بيدردسازي، كودكي را به دنيا آورده و امروز صبح فرزند دوم خود را بسيار راحتتر و بيدردتر از تجربة قبلي و بهطور طبيعي زايمان كرده است. او با خوشحالي تمايل خود را به استفاده از همين شيوه در زايمانهاي بعدي بيان ميكند.
سميه روي تخت ديگر اتاق خوابيده. او امروز صبح اولينبار مادر شدن را تجربه كرده است: «كيسة آب من پاره بود. تقريباً هشت ساعت درد كشيدم. بيدردي براي من خيلي دير شروع شد. زايمان كار راحتي نبود.»
بيمارستان نجميه از جمله مراكز شناختهشدة زايمان بيدرد در شهر بزرگ تهران است. اين بيمارستان، در ارديبهشت 1381، تيمي متشكل از متخصصان بيماريهاي زنان، متخصصان بيهوشي، تكنسينهاي بيهوشي، ماماها و پرستارها را براي انجام زايمان بيدرد گرد آورد.
دكتر مسعود لطيفيپور، مدير درمان و رئيس بخش بيهوشي بيمارستان نجميه، به موفقيتهاي اين مركز در امر زايمان بيدرد اشاره ميكند: «واحد زايمان بيدرد اين بيمارستان بهطور شبانهروزي فعال است و تمام كادر آن را صرفاً متخصصان و كارشناسان زن تشكيل دادهاند. زنانِ باردار، هنگام مراجعه به درمانگاه مراقبتهاي دوران بارداري، به كمك كارشناس با شيوههاي زايمان بيدرد آشنا ميشوند و به پرسشهاي آنان پاسخ كامل داده ميشود.
از ارديبهشت 81 تا خرداد 82، در مجموع، 507 مورد زايمان بيدرد در مركز نجميه ثبت شده است. در ماه اول، تمايل افراد به پذيرش روشهاي بيدردي تنها 6 درصد كل مراجعهكنندگان بود. اما اين رقم در حال حاضر به 40 درصد ميرسد. در يك آمارگيري مشخص شد كه از ميان 163 زنِ باردار كه با كمك روشهاي بيدردي زايمان كرده بودند، 132 نفر مايل به استفاده از اين روش در بارداري بعدي خود بودند و 159 نفر بيدردسازي را به ديگران توصيه ميكردند. خوشبختانه، به دنبال تلاشهاي انجامشده، هماكنون اكثر بيمهها هزينة روشهاي زايمان بيدرد را تقبل كردهاند و مخارج زايمان بيدرد براي بيماران تقريباً برابر با زايمان طبيعي است.»
آگاهسازي زنانِ جامعه از روشهاي بيدردسازي زايمان طبيعي و دادن آموزشهاي لازم پيش از زايمان، براي آشنا كردن زنان با اين فرآيند طبيعي، در كاهش آمار سزارين در كشور مؤثر خواهد بود.
بر اساس آخرين آمار به چاپ رسيده در يكي از معتبرترين كتابهاي بيهوشي امريكا، 81 درصد بيماراني كه زايمان طبيعي انجام ميدهند از يكي از روشهاي بيدردي دارويي بهره ميگيرند. از 19 درصد باقيمانده نيز شمار زيادي از ساير روشهاي غيردارويي مانند هيپنوتيزم، زايمان در آب يا طب سوزني استفاده ميكنند. تنها تعداد بسيار كمي از هيچ روش بيدردي بهره نميبرند. در كشورهاي اروپايي اين رقم به بيش از 90 درصد ميرسد. اما در كشور ما، در بيشتر موارد، زايمان طبيعي با دورنمايي از تحمل درد شديد همراه است و زنان، به علت نداشتن شناخت كافي، از كاربرد روشهاي بيدردسازي زايمان وحشت دارند. بنابراين، نقش متخصصان زنان و زايمان و مراكز مراقبتهاي دوران بارداري دولتي و خصوصي در اطلاعرساني به زنان باردار و ترويج زايمان طبيعي بدون nدرد بسيار ارزشمند است.