یکی از ویژگیهای عجیب و غریب زندگی خانوادگی طبقه متوسط، نحوه آموزش فرزندان برای خوابیدن است. ما حتی به بچههای خردسال میگوییم: «برو تو اتاق خودت و تمام شب در آنجا بمان.» ما تکنیکهای مفصلی برای حمایت از این جنبه ظاهرا اساسی رشد کودک ابداع کردهایم و آنها را با هزینههای عاطفی زیادی برای همه کسانی که درگیر این قضیه هستند، اجرا میکنیم.
برای والدین: تصمیمات آزاردهنده درباره اینکه چه موقع و چگونه گریه کودک را آرام کنند، با چشمهای خواب آلود و قرمز، جر و بحث بر سر اینکه در نیمه شب نوبت چه کسی هست.
برای بچه ها
ترس از تنها بودن در تاریکی و خشم و رنجش از بزرگسالان و به قول مورخ پیتر استارنس، اجبار برای خواب اجباری که کسی تمایلی به آن ندارد.
همه اصراری که به بهانه امروزی بودن، برای تنها خوابیدن کودک داریم، ناهنجاری تاریخی است. این سیستم خواب، بزرگسالان در یک اتاق، هر کودک در یک اتاق دیگر، تا قبل از اواخر قرن نوزدهم هیچ جا دیده نمیشد، تا زمانی که در اروپا و آمریکای شمالی آغاز شد.
حتی در خانوادههای ثروتمندی که توانایی انجام چنین کاری را داشتند، کودکان معمولا در اتاق با پرستار یا خواهر و برادر میخوابیدند. در واقع، خواب کودک به صورت انفرادی در مناطقی از جهان که هنوز کنار هم میخوابیدند، از جمله کشورهای توسعهیافته مانند ژاپن، بیرحمانه به نظر میرسد.
با گسترش ثروت صنعتی در اقتصاد کشورهای غربی، این حس نیز به وجود آمد که حریم شخصی باعث ایجاد اشتیاق بیشتری در شب میشود که از ویژگیهای بارز تمدن بود. عقیده بر این بود که ازدحام و کنار هم خوابیدن در خانهها و تماس بدنی هنگام خواب باعث ایجاد بیماری و فساد میشود.
در گزارشی از سال2481میلادی، ادوین چادویک، پیشگام انگلیسی اصلاح سلامت، نوشت: «در چنین امکاناتی 2 یا 3خانواده کنار هم میخوابند، کارگران در اتاقهایی بدون پنجره یا هواکش، سرفه و خروپف میکنند، تمام فضای خانه توسط آلودگیها، هوای کثیف و فاسد احاطه میشود.»
نویسنده کتاب محبوب بهداشت خواب
به گفته دکتر ویلیام ویتیهال، نویسنده کتاب محبوب بهداشت خواب، در قرن نوزدهم، افراد در جوامع به صورت گروهی میخوابیدند، در حالی که در غرب متمدن، «هر کودک» که بزرگ میشود، یک آپارتمان جداگانه دارد. جایی که خواب اجتماعی بین سفیدپوستان ادامه داشت، معمولا با فقر مرتبط بود و بیماری اجتماعی محسوب میشد.
در قرن بیستم، پافشاری جدید بر خواب فردی در روانشناسی و شناخت امراض کودکان تقویت شد. در سال 8291 میلادی، جان واتسون، روانشناس رفتاری استدلال کرد کودکان باید هرچه سریعتر در اتاق خود بخوابند زیرا ترس بیش از حد موجب رشد نیافتن کودک میشود.
دید ترسناک گروه ائدیپال زیگموند فروید در مورد کودکانی که دائم با دیدن رابطه زناشویی والدین غمگین شدهاند، این ایده را تقویت کرد که خوابیدن کودک کنار والدین در شب مضر خواهد بود.
مشهورترین پزشک متخصص اطفال
بنیامین اسپاک، مشهورترین پزشک متخصص اطفال در اواسط قرن بیستم، پیشنهادی از ایدههای فروید و آموزش رفتاری ارائه کرد و هشدار داد کودک خردسال ممکن است از روابط والدین ناراحت شود زیرا دلیل آن را درک نکرده و این موضوع او را میترساند. اسپاک برای جلوگیری از نتایج ضربهزننده، توصیه کرد کودک را در گهواره با پردههای توری ضخیم بخوابانند.
بهترین روش شناختهشده برای جداسازی فرزندان از والدین شامل آموزش به جای پارچه ضخیم است. دکتر ریچارد فربر در سال 5891 میلادی نوشت: «زمان خواب به معنای جدایی است زیرا آموزش خوابیدن جدا از والدین به کودک اجازه میدهد او خودش را به عنوان یک فرد مستقل ببیند.
وی اذعان کرد تنها خوابیدن در دنیا بر خود خواب غالب است زیرا کنارهم خوابیدن، گونههای انسانی را درگیر کرده است. فربر در عوض به والدین توصیه کرد خودشان انتخاب کنند کدام سیستم مناسب آنهاست.
او شرطی را عنوان کرد و به خوانندگان یادآور شد خوابیدن کنار یکدیگر ازنظر اجتماعی و اقتصادی بسیار بهصرفه است. به گفته این پزشک، ممکن است عمدتا همبستگی قدیمی خواب گروهی در فرهنگهایی ظاهرا درجه پایین، پیروز شود.
البته دلایل خوبی وجود دارد که کودکان بتوانند اتاق خواب خود را داشته باشند. برای بزرگسالان عملیتر است که اوقات فراغت شبانه را در مکانی که کودکان در آن نمیخوابند، بگذرانند.
راحتتر این است که اعضای خانواده با برنامه زمانی مناسب برای کار و مدرسه وقت خود را تنظیم کنند تا بتوانند در زمانهای مختلف از کارشان فارغ شوند.
صمیمیت والدین
صمیمیت والدین ممکن است بدون حضور افراد کوچک اطرافشان افزایش یابد. پزشکان به والدین توصیه میکنند رختخوابتان را با کودک به اشتراک نگذارید زیرا ممکن است در خواب بچرخید و باعث خفگی کودک شوید.
قبلا به نظر میرسید هیچ جایگزین معقولی وجود ندارد اما در حقیقت، کنار هم خوابیدن مزایای اقتصادی، زیستمحیطی و عاطفی خود را دارد. ساخت خانههای بزرگتر، سیستم گرمایشی و برق، بسیار هزینهبر است.
به عبارت دیگر، خواب ما ردپای کربنی زیادی دارد؛ یعنی منابع طبیعی زیادی را درگیر میکند. دور از نتایج وارونه، کنار هم خوابیدن یا حداقل در مجاورت نزدیک، ممکن است روشنگرانهتر باشد و استفاده پایدار از فضا و منابع طبیعی را تحملپذیر کند.
بارزترین فایده، پایین کشیدن دیوارهای تصویری است که ما را جدا میکند. وقتی ما بچهها را در اتاقهای خودشان میگذاریم، آنها هرگز ما را به اتاقشان راه نمیدهند؛ یعنی «از اتاق من بیرون برو!»
در مقابل، همانطور که کارول ورثمن و رایان براون، انسانشناسان اظهار داشتند، ساختارهای خانوادگی در جوامعی که کنار هم میخوابند، به هم وابستهتر است، به گونهای که جدایی و نزاع نسلی کمتر دیده میشود. افزایش تنش با همسر، یکی دیگر از محصولات جانبی احتمالی خواب انفرادی است.
چگونه میتوان با طرز فکر داشتن اتاق خواب به عنوان مکان خصوصی، از بچهها انتظار داشت، هنگامی که بزرگ شدند، تحمل رفتارهای شخص دیگر مانند خروپف کردن، غلت زدن، بازی با تلفن یا رفتن به حمام در نیمه شب را کنار خود داشته باشند؟
جای تعجب نیست که خریداران خانه، امروزه بیشتر از اتاقهای مستر جداگانه استقبال میکنند.
اگر فرزندان شب را کنار والدین بگذرانند، در بزرگسالی کمتر با دیگران بحث و جدل میکنند، بیشتر با هم شریک میشوند و به همان اندازه که مراقب خود هستند از دیگران مراقبت میکنند.